به نام خدا
کاستیِ تعریف سنتی از علم منطق
تفکر فرآیندی ذهنی است که به واسطه ی آن نسبت به گزاره هایی علم حاصل می شود که پیش از آن برایمان مجهول بوده اند. استنتاج از معلومات پیشین و حصول معرفت نسبت به گزاره های دیگر، در قالبِ صورت های مختلفی از استدلال انجام می گیرد؛ اما اینگونه نیست که تمامیِ این صُور قابل قبول باشند بلکه تنها صورت هایی از استدلال قابل قبول هستند که اصطلاحاً "معتبر" باشند. استدلالهای معتبرْ صدق را از مقدماتِ استدلال به نتیجه ی آن انتقال می دهند؛ ازاین رو آنها را "نگهدارنده ی صدق" می دانند. درواقع اگر استدلالی معتبر باشد، با فرضِ صدقِ مقدماتِ آن، نتیجه ی استدلال ضرورتاً صادق خواهد بود. تعیین اینکه چه مواردی از صُور استدلال معتبر هستند، بر عهده ی علمِ منطق است. در این علم بررسی می شود که از گزاره هایی که ما نسبت به آنها ادعای معرفت داریم، جدای از اینکه دارای چه محتوایی باشند و یا اصلاً صادق باشند یا کاذب، چه نتایجی قابل استنتاج است. بنابراین در هنگام تفکر ناگزیریم از صورت های منطقیِ معتبر استفاده کنیم. شاید به همین خاطر است که به طور سنتی علم منطق را ابزاری قانونی تعریف کرده اند که استفاده و به کارگیری آن باعث جلوگیری از وقوع خطا در انجام فرآیند تفکر می شود. این تعریف، که درواقع تعریف به غایت و فایده ی منطق است، حاوی نکات بسیاری است که هریک به طور جداگانه نیازمند توضیح و تدقیق است؛ بااین حال، تمرکز نوشته ی حاضر بر روی قیدِ "ابزاری" و "آلی بودنِ" منطق است.
ادامه مطلب
درباره این سایت