به نام خدا
قسمت دوم
در قسمت پیشین این مقاله با ذکر دلایلی مشخص شد که پرسش "حقیقت چیست؟" علی الاصول نمی تواند پاسخ مشخصی داشته باشد و برای بررسی این ادعا که فیلسوفان همواره در جستجوی حقیقت، و یا در تلاش برای پاسخ به پرسش اخیر، بوده اند ناگزیریم این پرسش را به گونه ای بازنویسی نموده، و با پرسشی دقیق تر جایگزین کنیم. در انتها، این پرسش جایگزین پیشنهاد شد که "حقیقت همه ی هویاتی که فیلسوف حداقل تصور و درکی از آنها دارد چیست؟". اما درواقع این چنین نیست که فیلسوفْ حقیقتِ همه ی هویاتی که درک و تصوری از آنها دارد را مورد پرسش قرار دهد، بلکه تنها حقیقت برخی از آنها، و آن مواردی را به پرسش می گیرد که بر اساس دیدگاه او وجودشان به نحوی از انحاء بر زندگی و سرنوشت خودِ او یا دیگر انسانها موثر باشد. بنابراین، پرسش اخیر را باید به شکل دقیق تری بازنویسی نمود: "حقیقت آن هویاتی که فیلسوف اولاً تصور و درکی از آنها دارد و ثانیاً چیستیِ حقیقتِ آنها برای او مهم است، چیست؟". مشخص است که این هویات محدود به مواردی خاص نیستند و شامل مواردی از جمله خداوند، جهان، انسان، زمان، مکان، نفس، عقل، زبان، زیبایی، عدالت و اخلاق می شوند. باید توجه داشت که اگرچه حداقل در نگاه نخست به دشواری می توان برخی از این موارد را نوعی هویت درنظر گرفت، می توان این چنین ادعا نمود که هنگامی که فلاسفه این پرسش را مطرح می کنند که، برای مثال، "حقیقت زیبایی چیست؟"، درواقع تلاش می کنند به همین پرسش پاسخ دهند که آیا زیباییْ هویتی در جهان است که مستقل از ما وجود دارد و یا اینکه مفهومی است که صرفاً از هویات انتزاع و اعتبار شده، و بنابر برخی از انفعالات نفسانی بر بعضی از هویات حمل می شود. اما جایگزین اخیر برای پرسش "حقیقت چیست؟" نیز همچنان حاوی اشکالاتی است.
ادامه مطلب
درباره این سایت