به نام خدا
در بخش های قبلی سلسله مقالات حقیقت و صدق این پیشنهاد مطرح شد که پرسش "حقیقت چیست؟" را با پرسش "صدق چیست؟" جایگزین کرده، و شرایطی را جستجو کنیم که تحت آن شرایط به درستی بتوان ادعا نمود که جمله ی دلخواه p صادق است. در نگاه نخست به نظر می رسد که این شرایط را می دانیم و نسبت به مفهومِ صدقْ درکِ متعارفی داریم. برای مثال فرض کنید کسی ادعا کند که "امروز سه شنبه است". بر اساس درک متعارفی خود، هنگامی این ادعا را صادق می دانیم که آن روزی که این ادعا در آن مطرح شده است درواقع سه شنبه باشد؛ در غیر این صورت خواهیم گفت که این ادعا کاذب بوده است زیرا درواقع آن روز، برای مثال، دوشنبه بوده است. به عنوان مثالی دیگر، فرض کنید کسی ادعا کند که "برگ درختان سبز هستند". این ادعا نیز هنگامی صادق خواهد بود که درواقع برگ درختان سبز باشند. درنتیجه اگر کسی ادعا کند که "برگ درختان زرد هستند"، به این دلیل که برگ درختان درواقع سبز هستند، ادعای کاذبی را مطرح کرده است. اما توجه به این موارد از کاربرد صادق بودن، و درک متعارف ما از آن، نکاتی را مشخص می کند که می توانند به عنوان مبانی یا پیش فرض های این شهودهای پیشافلسفی ما مطرح شوند. این نکات به ما کمک خواهند کرد تا درک متعارف خود از مفهوم صدق را تدقیق نموده و آن را در قالب نظریه ای برای صدق به روشنی تبیین نماییم.
ادامه مطلب
درباره این سایت